دوستت دارم پریشان، شانه میخواهی چه کار؟
دام بگذاری اسیرم، دانه میخواهی چه کار؟
تا ابد دور تو میگردم، بسوزان عشق کن
ای که شاعر سوختی، پروانه میخواهی چه کار؟
می دونم دلت نمی خوادبشینم به پات یه روزم
تومنو نمی خوای اما من تو فکرتم هنوزم
می گذری چرا تو ساده ساده از خاطره هامون
جای برگشتی نذاشتی تو دیگه حتی برامون
عشق تو هرگز از دلم بیرون نمیره مهربون
تاجون به تن دارم بدون زنده می مونه عشقمون
دنیا تو دستای منه وقتی که لبخند می زنی
تو خوابو بیداری همش من با توام تو بامنی
من خون دل خوردم تورو اخر به دست اوردمت